بخش دوم
از دقت در آيات قيامت به دست مىآيد كه در آن آيات نيز جريان بدين منوال است، و لفظ تاويل در آن آيات هم همين معنا را مىدهد، مثلا در آيه: " بَلْ كَذَّبُوا بِمٰا لَمْ يُحِيطُوا بِعِلْمِهِ وَ لَمّٰا يَأْتِهِمْ تَأْوِيلُهُ...
" .و نيز در آيه: " هَلْ يَنْظُرُونَ إِلاّٰ تَأْوِيلَهُ يَوْمَ يَأْتِي تَأْوِيلُهُ ..." منظور از آمدن تاويل مجسم شدن حقايق است، چون
امثال آيه: " لَقَدْ كُنْتَ فِي غَفْلَةٍ مِنْ هٰذٰا فَكَشَفْنٰا عَنْكَ غِطٰاءَكَ فَبَصَرُكَ اَلْيَوْمَ حَدِيدٌ" كاملا دلالت مىكند بر اينكه مشاهده وقوع آنچه انبيا و كتب آسمانى از وقوعش در قيامت خبر مىدادند از سنخ مشاهده با چشم سر و خلاصه مشاهده حسى و دنيايى نيست، هم چنان كه اصل وقوع قيامت و جزئيات نظام آن عالم از سنخ وقوع حوادث دنيايى و نظامى كه ما در دنيا با آن آشنا هستيم نيست، هم وقوعش طورى ديگر است، و هم نظام حاكم در آن نظامى ديگر، و ان شاء اللّٰه بزودى بيان بيشترى در اين باره خواهد آمد.
پس رجوع و برگشت خبرهاى كتاب به حوادثى كه در قيامت ظهور مىكند از قبيل رجوع خبرهاى معمولى به حوادث آينده دنيايى نيست، رجوع در آنجا هم غير رجوع در اينجاست. پس از آنچه گذشت سه نكته روشن گرديد:دوم اينكه: تاويل اختصاص به آيات متشابه ندارد بلكه تمامى آيات قرآن تاويل دارد، پس همانطور كه آيات متشابه تاويل دارد، آيات محكم نيز تاويل دارد.سوم اينكه: تاويل از مفاهيمى كه معنا و مدلول لفظى دارند نيست، بلكه از امور خارجى و عينى است، و اگر گفته مىشود كه آيات قرآن تاويل دارد در حقيقت وصف تاويل، صفت خود آيات نيست، بلكه صفت متعلق آنها است، كه اعمال انسانها و يا چيز ديگر است.و اما اينكه گاهى كلمه "تاويل" در معناى "مخالف ظاهر لفظ" استعمال مىشود، يك استعمال نوظهور است، كه بعد از نزول قرآن پيدا شده، و هيچ دليلى نداريم بر اين كه منظور قرآن مجيد هم از "تاويل" اين باشد، و وقتى مىفرمايد " وَ اِبْتِغٰاءَ تَأْوِيلِهِ " بگوييم منظورش از تاويل معناى مخالف ظاهر كلمه است، هم چنان كه هيچ دليلى نداريم بر اين كه آن معناى ديگرى كه براى تاويل كردهاند درست باشد، بلكه بيشتر آن معانى كه به زودى آنها را نقل مىكنيم معناهايى بدون دليل است.
منبع: تفسیر المیزان ج ۳ تفسیر ذیل آیه ۶ سوره آل عمران